شرق: دکتر حکمت‌الله ملاصالحی، باستان‌شناس و عضو هیئت‌ امنای بنیاد ایران‌شناسی در هشتمین همایش بین‌المللی باستان‌شناسان جوان گفت: «وقتی مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی گذشته را اثر می‌نامید، پیشاپیش پذیرفته‌اید که مؤثران غایب‌اند و آنچه پیش‌روی شماست، آثار به‌جای‌مانده از مؤثران غایب هست، از عاملان و فاعلان انسانی غایب». این باستان‌‌شناس در آغاز سخنانش خاطرنشان کرد: «دوره جدید، دوره انسان و عالم دیگری است، انسان روزگار ما انسان دیگری است و نحوه نگاه او به عالم و آدم از ریشه و بنیاد دگرگون شده است. معنا و معرفت حضور خودش را در عالم تلاش می‌کند با گذشته بفهمد، با کرده‌ها و کردارهای گذشته تاریخی و عقبه فرهنگی خود معنا کند؛ و این اتفاق کوچکی نیست؛ به‌همین‌دلیل هم می‌بینیم اگر انسان پیش از دوران مدرن زیر سقف معابد پرشکوهی که برای خدایان می‌ساخت و خود را زائر زیر سقف معابد پرشکوه می‌دید، امروز زیر سقف موزه‌های عالم مدرن جایگاه و موقعیت خود را در جهان معنا می‌کند و می‌فهمد. این انسان موزه‌گستر و موزه‌ای کجا و آن انسان زائر معابد ‌کجا. دو قرن زمان کوتاهی نیست که تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ما ایرانیان و کثیری از جامعه‌ها و جمعیت‌های سیاره ما که شرایط و اوضاع و احوال تاریخی مشابه ما را داشته‌اند، در معرض دگرگونی‌های عظیم و بی‌سابقه تاریخی و فکری و فرهنگی و سیاسی و علمی و فنی و مدنی و معنوی بودند و بوده‌ایم که در جوامع اروپای غربی، در غرب جغرافیای تاریخ، فرهنگ و جامعه و جهان بشری ما رخ داده است». ملاصالحی ادامه داد: «هیچ گذشته‌ای بدون پیش‌فرض و «پیش‌شرط مفهوم کلی زمان» نمی‌تواند معنا و تفسیر شود و واقعیت داشته باشد و فهمیده شود. ذهن ما دو مفهوم کلیدی دیگر نیز که مفهوم اکنون و آینده است در نسبت با گذشته خواه‌ناخواه درگیر می‌شود؛ به دیگر سخن هیچ گذشته‌ای فارغ از زمان، بدون پیش‌فرض و پیش‌شرط زمان، گذشته نیست؛ گذشتگی گذشته (the Pastness of Past) را تنها در ذیل و در ظل مفهوم زمان نمی‌فهمیم، در ذیل و در ظل مفهوم اکنون و اکنونِ تاریخی و زیست‌جهان جهان اکنونی که در آن قرار گرفته‌ایم، نیز می‌فهمیم. در‌واقع گذشته‌ای که مورد بحث ماست، در روشنگاه زمان اکنون گذشته است و ما خود نیز اکنونیان گذشته‌ایم. گذشتگی گذشته را در اکنون و زمان اکنونی که در آن قرار گرفته‌ایم، می‌فهمیم. مفهوم گذشته در بستر و در جغرافیای تاریخی و فضای اکنون فکری و محیط اجتماعی و زیست‌اقلیم و عالم اکنون باستان‌شناس است که موضوعیت می‌پذیرد، مورد پرسش قرار می‌گیرد و درباره‌اش نقد و داوری می‌شود. از پشت عینک و زاویه نگاه اکنون عصری او دیده و دانسته می‌شود و در چارچوب گفتمان‌های باستان‌شناختی درمی‌آید». این عضو بنیاد ایران‌شناسی افزود: «هر مورخ، هر باستان‌شناس و فیلسوف تاریخ یا هر پژوهشگری که با رویکردهای تاریخی و ابزارهای شناختی که در کف گرفته است، می‌خواهد بداند و بشناسد و بفهمد نخست آنکه در ادوار گذشته، در گذشته تاریخ، فرهنگ و جامعه و جهان بشری او چه اتفاقی افتاده است و دو دیگر آنکه هر‌آنچه اتفاق افتاده است، به هر درجه و دامنه‌، وسعت و مقیاس، درنگ و شتاب، تأثیر عمیق یا سطحی چگونه و چطور اتفاق افتاده است و سه دیگر آنکه روندها، رخدادها، دگرگونی‌ها، تغییرات یا تحولات به هر درجه و دامنه و وسعت و مقیاس و درنگ و شتاب چرا آن‌گونه اتفاق افتاده‌اند و نه به گونه‌ای دیگر؛ برای مثال چرا برخی فرهنگ‌ها و جامعه‌ها با شتاب بیشتر دستخوش تغییر و تحول شده‌اند، در معرض دگرگونی بوده‌اند و برخی دیگر با درنگ حرکت کرده و در معرض تغییر و دگرگونی شتابان نبوده و دستخوش تحول جدی نشده‌اند؟ چرا برخی فرهنگ‌ها شتابان دست به ابداعات و نوآوری‌های چندگون زده‌اند و برخی دیگر نوآوری‌ها را پس رانده و نپذیرفته‌اند؟ چرا در دو جغرافیای متفاوت، دو فرهنگ به نسبت مشابه داشته‌ایم و در دو جغرافیای مشابه دو فرهنگ نسبتا متفاوت؟ سؤال نخست توصیفی است و دو سؤال دیگر هم سرشتی تحلیلی و تبیینی دارند، هم تفسیری و ارجاعی و تأویلی و فهم فلسفی و معرفت‌شناختی عمیق‌تر را می‌طلبند. بندتو کروچه (فیلسوف ایتالیایی) گفته است: هر تاریخ راستین تاریخ معاصر است؛ سخن مهمی است، نمی‌دانیم مراد او از این سخن چیست؛ یعنی تاریخی که در عصر مورخ نگاشته می‌شود یا اینکه هر تاریخ گذشته‌ای خواه‌ناخواه به اکنون فرا‌خوانده می‌شود یا آنکه هر گذشته‌ای در اکنون گذشته است چنان‌که در پیش نیز گفته شد گذشتگی‌اش را در اکنون داوری می‌کنیم و می‌فهمیم؛ در معاصرت و معاصرکردن گذشته در بستر تاریخ اکنون دیده می‌شود، درباره‌اش داوری و تفسیر می‌شود؛ در خیال فرعونان مصر باستان در‌نمی‌گنجید که اجساد مومیایی‌شده آنها روزی و روزگاری در دنیای مدرن ما از مقبره‌های فرعونی‌شان بیرون کشیده و کشف شود و زیر سقف موزه‌های عالم مدرن به تماشا نهاده شود و روی میز آزمایشگاه‌های پیچیده دنیای مدرن درباره آنها تجزیه‌ها و تحلیل‌های علمی بشود و کوهی از اطلاعات از اجساد مومیایی‌شده و نحوه مومیایی آنها برکشند. نئاندرتال‌ها و نیاکان هومو ساپینس ما نیز از حجم و وزن و ساز‌و‌کار و درجه و دامنه پیچیدگی و فیزیولوژی جمجمه و مخ و مغز و ساختار اعصاب و اندام خود هر آنچه را که ما امروز می‌دانیم، آنها هیچ نمی‌دانستند؛ آنها نمی‌دانستند از چه بیماری‌هایی رنج می‌بردند، چه عواملی سبب انقراض نئاندرتال‌ها شد؟ آنها هیچ نمی‌دانستند». حكمت‌الله ملاصالحی گفت: «ما با زبان و مفاهیم علمی و عصری خود گونه‌هایی از اعقاب بشری‌مان را، هومو ارکتوس و هومو هابیلیس و هومو ارگستر و نئاندرتال و هومو ساپینس و کرومانیون و... نام‌گذاری کرده‌ایم، آنها خود هیچ نمی‌دانستند به چه گونه بشری ما بوده‌اند و ما نیز نمی‌دانیم آنها اصلا از زبان مفهومی استفاده می‌کردند یا فیزیولوژی مخ و مغز و اعصاب و اندام آنها استفاده از نشانه‌سازی و جعل مفاهیم را به آنها می‌داده است یا نه؛ البته درباره گونه‌های متأخر اطلاعات خوبی امروز در دست ماست. به هر روی اهرام به‌جای‌مانده از مصریان و فرعونان باستان و میلیون‌ها میلیون‌ها شیء و اثر نفیس مکشوف از مقبره‌های آنها و همچنین رمزگشایی ده‌ها و ده‌ها نظام‌های نوشتاری مفقود و متروک از بین‌النهرین باستان و آسیای صغیر و حوزه دریای اژه گرفته و همچنین کشف کوهی از آثار و بقایای جوامع شهری در مناطق غرب آسیا و شبه‌قاره و خاور دور و همچنین دیگر مناطق جهان همه اتفاقاتی است که در دوره جدید افتاده است و باستان‌شناسان شانه‌به‌شانه دانش‌های مرتبط در صف مقدم کشفیات و کاوش‌ها بوده‌اند. تاریخ چنان منبع شناخت در دوره جدید به مفهوم وسیع کلمه اتفاق افتاده است و ماده‌های فرهنگی مانند ماده شناخت در دوره جدید اتفاق افتاده است؛ پیکر نیمه‌عریان و اسکلت معبد پارتنون بر فراز آکروپولیس آتن دیگر آن معبد الهه آتنای عصر پریکلس و سقراط و افلاطون و ارسطو نیست، آن‌گونه نیز فهمیده نمی‌شود؛ همچنین معماری آثار و بقایای مکشوف معماری پرشکوه و غنی و بسیار غنی شهریاران عهد هخامنشی در شوش و پارسه و پاسارگاد نیز همان بناها و معماری پرشکوهی نیستند که در عصر شهریاران هخامنشی بوده‌اند؛ ما امروز آنها را مانند اثر می‌فهمیم، چونان مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی گذشته شما وقتی نام اثر بر یک شیء می‌نهید، آن را اثر می‌نامید، پیشاپیش پذیرفته‌اید که مؤثران غایب‌اند، آنچه پیش‌روی شماست آثار به‌جای‌مانده از مؤثران غایب هست، از عاملان و فاعلان انسانی غایب. این اتفاقی است که در دوره جدید افتاده است».